از عالم غم دلرُباتر عالمی نیست
پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۱۴ ب.ظ
آورده اند که شیخ روزی در نیشابور با جمعی بسیار بکویی می رفتند، زنی پاره ی خاکستر از بام می انداخت،بعضی از آن بر جامه ی شیخ افتاد، شیخ از آن متاثر نگشت. جمع در اضطراب آمدند و خواستند کی حرکتی کنند با صاحب خانه. شیخ ما گفت آرام گیرید! کسی کی مستوجب آتش بود با او خاکستر قناعت کنند، بسیار شکر واجب آید. جمله ی جمع را وقت خوش گشت و هیچ آزاری را به کسی نرسانیدند و بسیار بگریستند. اسرارالتوحید
پ ن : حالم چو دلیری است که از بخت بد خویش
در لشکر دشمن، پسری داشته باشد!
۹۲/۰۷/۰۴