ته نوشت (5)

گر چرخ به کام ما نگردد

کاری بکنیم تا نگردد!

گوئیم به او ، مطیع ما گرد!

یا میگردد ، و یا نگردد!



گر گشت خوش است ، ور نه ، ما دست

از او نکشیم تا نگردد.

هرگز قد مردمان آزاد

با هیچ فشاری تا نگردد

در پنجه اقتدار مدان

نبود گرهی که وانگردد

ته نوشت (4)

به کوی میکده گریان و سرفکنده روم

چرا که شرم همی‌آیدم ز حاصل خویش

.

پ ن : دامن مکش از من

ته نوشت (3)

و مثل شما همچون کسی ست که هشت سال اورانیوم غنی می کند و سپس با دست خود اورانیوم را رقیق و یا اکسید می کند!

.

.

.

ولا تکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوة أنکاثا تتخذون أیمانکم دخلا بینکم

پ ن : الان دارم به حال اون دانشمند هسته ای فکر می کنم که قراره کل تلاششو رقیق کنه!