ایندیپندنت

آخرین مطالب

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

بگذرد یعنی؟ به همین راحتی؟!

یا شاید من سخت می گیرم.

نمی دانم، شاید ماه ها بعد، این حالم را به دیده ی ضعیف بودنم بنگرم یا قوی بودنم!

یا حتی به حال این روزهایم بخندم، اما تو می گویی می گذرد به کدام شرط؟

روزهایی که گذشتنش تنها مایه ی راحتی ام هستند.

شاید هم ماه ها بعد نباشم، ولی دوست دارم این حالم را نداشتم، تنهایی مطلق خیلی سخت ست، چیزی مثل اعتصاب غذای خشک.




پ ن: بگذار و بگذر روزگار!

۰ نظرموافقین۰مخالفین۰۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۳۴
مهدی

گاهی وقت ها مرگ این قدر دیر میرسه که از دهن می افته، لحظاتی که دلت لبریزه شاید.

میگن آدم لحظه ی مرگ، اشتیاق عاجزانه ای به برگشت داره، بلکه کار خیری، حسنه ای، دستگیری ای، ...

ولی من هیچ وقت نتونستم درک کنم، اگه به لحظه ی مرگ برسم هیچ وقت این تقاضا رو داشته باشم، شاید هم نا امیدی اون لحظه به سراغم نیاد و مثل بقیه بشم.


پ ن: هر پیمانی که با تو بستم، بشکستم و چه بدتر از آن.

۰ نظرموافقین۰مخالفین۰۰۵ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۴۶
مهدی