ایندیپندنت

چهارشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۰۳ ق.ظ

ما جمله شکستگان درگاه تو ایم

چهارشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۰۳ ق.ظ

خواجه بوالفتح شیخ گفت رحمت الله علیه، وقتی جمعی آمدند از عراق و شیخ ما راجامه ی فرجی آوردند صوفیانه، بافراویز. چون پیش شیخ نهادند درپوشید. گربه ای بود که پیوسته گرد شیخ برمی آمدی، آن گربه گرد شیخ برآمد و بر آن مرقع شاشید. شیخ گفت ما بر آن بودیم کی خود را به جامه ی صوفیان بیرون آریم و ساعتی صوفی باشیم، این گربه بر صوفی ما شاشید! این فرجی بستانید و با بوالفتح دهید کی صوفی اوست. آن فرجی از پپشت شیخ بازکردند و به خواجه بو الفتح دادند و خواجه بوالفتح این سخن بتفاخر باز گفتی.

کاین حال ماست گربه بر صوفی ما شاشید...

.



.


پ ن : بر ما نظری کن

روشن تر از پرتوی زلفت نظری نیست که نیست

موافقین۰مخالفین۰۹۲/۰۶/۲۰
مهدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی